راه های مدیریت موفق :: مدیریت و کسب ثروت

۷ مطلب با موضوع «راه های مدیریت موفق» ثبت شده است

«ده ویژگی یک مدیر خوب»

ک رئیس خوب چه ویژگیهایی دارد؟

روسا اغلب از جمله عوامل اصلی می باشند که باعث شده کارکنان شغل خود را دوست داشته باشند و یا آن را ترک کنند. همانگونه که ژوان لوید(Joan Lloyd) می نویسد یک رئیس مثل بند نافی می باشد که کارکنان را به سازمان پیوند می دهد. اگر این بند صدمه دیده باشد فرد نهایتا سازمان را تر ک خواهد کرد اگر شما از جمله کارکنان خوش شانسی هستید که رئیس خوبی دارید این موضوع را کم اهمیت قلمداد نکنید. در ادامه ویژگیهای یک رئیس خوب را ملاحظه می کنید.

1- بیان انتظارات به صورت شفاف

یک رئیس خوب از همان ابتدا با یک کارمند جدید درخصوص اولویتها و انتظارات خود صحبت می کند. او درباره بازنگری عملکرد بحث نموده و بیان می کندکه از نظر او یک عملکرد عالی چگونه عملکردی می باشد.او از ابتدا جلسات و مباحثات منظمی را در خصوص تببین  انتظارات برگزار می کند. یک رئیس موثر به کارکنان خود نمی گوید که کارها را چگونه باید انجام دهند. او بیشتر درخصوص نتایج و دستاوردها صحبت می کند و کارکنان را در خصوص جزئیات کار و انجام آن به روش مناسب، آزاد می گذارد. انتظارات می تواند به روشهای مختلفی از قبیل طرح در جلسات رسمی بازنگری (مرور عملکرد) و یا درخلال یک گفتگوی غیر رسمی (گپ دوستانه) درخصوص یک موضوع خاص مطرح شود.

2- مربیگری

یک رئیس خوب به پست خود از دو دیدگاه مربی و رهبر می نگرد. وی همانند فردی است که علاوه بر آموزش بازیکنان، تیم را از طریق یک الگو  هدایت و رهبری می نماید. یک رئیس موثر فرض نمی کند که کارکنان می دانند که چه کاری و چگونه باید آن را انجام دهند. وی مثل یک مربی خوب بازیکنان خود را از کنار زمین صدا می زند و گاهی اوقات که بازیکنان تکنیکی را به خوبی فرا نمی گیرند وسوسه می شود که خود وارد زمین شده و بازی کند. یک رئیس عالی درمی یابد که موفقیت در مربیگری در توانایی ایجاد یک تعادل مطلوب بین کنترل بیش از اندازه یا کمتر از اندازه نهفته است. حضور وی یک منبع کمک می باشد اما نه تا اندازه ای که عملکرد بازیکنان را تحت الشعاع قرار دهد.

3- ارائه بازخورد

بسیاری از روسا تا زمان جلسه رسمی بازنگری عملکرد منتظر می مانند تا پس از آن بازخوردهای منفی به کارکنان خود بدهند. هنگامی که این موضوع اتفاق می افتد کارکنان مدام از خود می پرسند که چرا رئیس این موضوع را زودتر به من نگفت؟ من تلاش می کردم که تغییر کنم و یا کار را به روش متفاوتی انجام دهم. ارایه بازخورد در طی انجام کار رابطه ای مانند رابطه مربی - بازیکن را در کارکنان  ایجاد می کند. در این حالت یک احساس گفتگو، رهبری و همکاری وجود دارد. درحالی که انتظار تا جلسه بازنگری عملکرد حس محاکمه کننده- محاکمه شونده  یا  دادگاه-حکم  را داشته و بازخورد منفی مانند تنبیه عمل می کند.

4- قدردانی از تلاشها

کارکنان نیاز دارند که مورد تقدیر واقع شوند. تحقیقات نشان می دهد که انسانها تلاش می کنند که مورد قدردانی واقع شوند و هرگز از آن دلزده نمی شوند. هیج چیز موثرتر از تقویت (بازخورد) مثبت نیست. یک رئیس موثر از این موضوع آگاه است  و کارهایی که دوست دارد کارکنان انجام دهند را به ایشان یادآوری می کند و این جای تعجب ندارد که متعاقبا آن رفتارها را در کارکنان خود بیشتر مشاهده نماید. اگر فردی یک روز شلوار آبی می پوشد و کلی تعریف و تمجید درباره آن می شنود آن فرد آن شلوار را دوباره خواهد پوشید. بدین ترتیب مشاهده می شود که رفتار انسانی یقینا پیچیده نیست.

5- استثنا قائل نشدن

برای کارکنان مهم است که احساس برابری کرده و مشارکت یکسانی را به عنوان عضو تیم داشته باشند .یک رئیس موثر محیطی مملو از انسجام، اعتماد و احترام ایجاد نموده که مشوق بازخورد، نوآوری و خلاقیت است. در چنین محیطی استعدادهای کارکنان شکوفا می شود.

6- شناخت کارکنان

یک رئیس خوب در سلام کردن پیشقدم است. او برای کارکنان خود وقت کافی می گذارد. مهم نیست که او در حال انجام چه کاری است. وقتی کارکنان با او صحبت می کنند او با تمام وجود به کارکنان توجه می کند. یک رئیس موثر علاقه فردی ویژه ای به زندگی کارکنان خود دارد. او کنجکاوی نمی کند. وی سعی می کند بیشتر ضمیر درون کارکنان را بشناسد. رئیسی که زندگی کارکنانش را درک می کند به احتمال زیاد با آنها همدلی نیز می کند. برای مثال در موقع نیاز با ساعت کاری منعطف موافقت می کند. کارکنانی که احساس می کنندکه رئیس آنها علاقمند است بداند که آنها چه کسانی هستند به کارشان بیشتر متعهد خواهند شد.

7- هر فرد را به عنوان یک استعداد منحصر بفرد دیدن

یک رئیس عالی کارکنان را زیر نظر می گیرد تا بداند آنها چه کاری را به بهترین نحو انجام می دهند. او درباره این امر که آنها  از انجام دادن چه بخشی از  شغل خود بیشتر لذت می برند با آنها صحبت می کند. یک رئیس موثر برای ارتقا مهارتها و توانایی های کارکنان تلاش می کند. یک رئیس موثر در موفقیت کارکنان خود سرمایه گذاری می کند. او با آنها در خصوص اهدافشان صحبت می کند و هر آنچه که در توان دارد جهت کمک به کارکنان به منظور دستیابی به اهداف انجام می دهد.

8- بی محابا کار کردن

یک رئیس موثر کارکنان خود را تشویق می کند تا نگران اشتباهاتی که در حین کار ممکن است رخ دهد، نباشند. ذهنیت یک رئیس موثر مشوق یادگیری است نه انتقال دادن ترس ناشی از ارتکاب اشتباه. امتحان کردن کارها و فعالیتهای جدید و کنار گذاشتن محدودیتهای فردی یک فرصت است. ترس مانع رشد می شود. یک رئیس موثر از اشتباهات به عنوان ابزار یادگیری استفاده می کند.

9- صادق و قابل اعتماد بودن

یک رئیس موثر، رک و رو راست ولی دقیق است. او  ضرورت ارتباطات را درک می کند و اگر می بیند که عملکرد رو به بدتر شدن است زیاد منتظر نمی ماند تا درباره آن صحبت کند. دانش کارکنان تهدیدی برای او به شمار نمی رود بلکه او آن را بیشتر تشویق می کند.

10- رئیس خوب بودن امری اکتسابی است نه ذاتی

این یک حقیقت است که بعضی از روسا دارای استعداد طبیعی برای رهبری، ایجاد انگیزه و تحت تاثیر قراردادن دیگران هستند. گفته می شود بیشتر آنچه که باعث می شود یک فرد رهبر موثری باشد رفتارهای آموخته شده هستند. بسیاری از افراد دارای قابلیتهای ذاتی هستند که می تواند آنها را به یک رهبر عالی تبدیل کند و مهم توسعه آن دسته از از قابلیت هاست. یک رئیس خوب بندرت بدون بهبود مهارتهایش می تواند خوب باقی بماند. خوب بودن می تواند از طریق حضور در سمینارها و دوره های مدیریتی، خواندن کتابها و انجام بسیاری از خود ارزیابی ها حفظ شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash kln

مدیریت مجازی یا از راه دور

مدیریت مجازی یا مدیریت از راه دورمدیریت بر کارکنان، وقتی همه زیردستان درست در جلوی چشمان مدیر هستند، به اندازه کافی دشوار است. حال تصور کنید که اگر این افراد صدها و یا حتی هزاران کیلومتر دور از شما باشند، کار مدیریت تا چه حد پیچیده خواهد شد!

فاصله میان مدیر و کارمند را باید از دو جنبه درنظر گرفت، یکی اینکه مدیر از محل کار اصلی خود دور باشد و دیگری اینکه برخی از کارکنان در محلی دور از محل استقرار مدیر قرارداشته باشند. مثال بارز آن، دفاتر و شعب خارج از کشور شرکت ها، بانک ها و نظیر آنها و حتی شاید سفارتخانه ها و مانند اینها باشد.

یکی از مدیرن نخبه به منظور توجیه مستمر کارکنان دور از خود، اقدام به تشکیل گروه های آموزشی سیار کرد تا بطور مرتب برنامه های آموزشی – توجیهی لازم را برای آنان به مورد اجرا گذارند. در این میان، شخص مدیر نیز از طریق تماس های کنفرانسی، نامه های الکترونیکی و حتی عکاسی دیجیتال با کارکنان خود ارتباط مستقیم دارد.

البته تکنولوژی، کار مدیریت از راه دور را ساده تر کرده است. برای نمونه، مدیر دیگری علاوه بر موارد بالا، از شبکه اینترانت (شبکه رایانه ای سراسری درون سازمانی) برای به هنگام کردن اطلاعات زیردستان دور از مرکز خود استفاده می کند. وی از تمامی کارکنان پراکنده خود در سراسر کشور خواست تا صفحه اول (Front Page) شرکت را به عنوان صفحه اصلی (Home Page) رایانه خود تنظیم کنند تا با مراجعه سریع به بخش «تازه چه خبر؟» از تمامی اخبار فوری و آنی مطلع شوند.

این مدیر به خوبی می داند که تکنولوژی نمی تواند جایگزین مدیریت رو در رو شود، بنابراین ماهانه یک بار از هر شعبه خارج از مرکز بازدید به عمل می آورد و سالی یک بار هم تمامی افراد را به مرکز اصلی دعوت می کند. البته اگرچه این کار، گران تمام می شود اما ضروری و اجتناب ناپذیر است زیرا در صورت عدم فراخوان آنان به مقر مرکزی، مطمئناً هزینه های بیشتری تحمیل خواهد شد. این مدیر موفق معتقد است که افراد و کارکنان شرکت به منزله همه چیز شرکتند و اگر به قول معروف از دور خارج شوند کار شرکت تمام است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash kln

ویژگیهای مدیر موفق و مدیر خلاق( 240 نکته در مورد مدیر موفق) مدیر موفق کیست؟

سخن گفتن از مدیریت بدین معنا نیست که انسان چگونه بتواند یک اداره و یا سازمان مشخص را اداره نماید، بلکه مراد از مدیریت این است که ما چه قوانین را برای مدیریت داشته باشیم و چگونه بتوانیم در هر شرایط و زمان خود را به آن قوانین پایبند بدانیم و مدیریت خود مان را آنطور با قوانین جامعه مورد نظر هماهنگ کنیم که نه خود ما و نه جامعه از آن ضرر ببیند؟



در همهء تمدن های بشری این یک امر پذیرفته شده است که اداره کننده ء سالم، راستکار، راستگوی و پای بند به قانون را مردم می پسندند. همهء ادیان و مکتبهای بشری اصولی را در زمینه ای وضع کرده اند تا جامعه را بسوی خیر و فلاح بکشانند، این اشخاص هستند که قانون را زیر پای میگذازند، آنرا توجیه غلط میکنند و مورد استفادهء سوء قرار میدهند. بعبارت دیگر مشکل اصلی در نبود قانون نیست بلکه مشکل در عدم رعایت و تطبیق قانون است. 
بدون شک قوانین در ذات خود برتری ها و بهتری های نسبت به یکدیگر دارند، اما در مجموع هیچ قانون انسانها را تشویق به ظلم و تجاوز به حق دیگران نمیکند . 

پس از دیدگاه شما یک مدیر موفق چه کسی است؟ 

مدیر موفق کسی است که: 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash kln

50 نکته ناب مدیریتی

امروز اومدیم با توجه به اینکه هر مدیری در پیشرفت در روند مدیریتش نیاز به

دانستن نکات حرفه ای یک مدیر موفق دارد--

ما این نکات جالب مدیریتی را دروبلاگ قرار دادیم....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash kln

10 نکته مهم برای یک مدیر موفق

همانطور که می دانید در هر سازمانی، یک هرم سازمانی وجود دارد که کل فعالیت های سازمانی را مدیریت می کند. صرفنظر از اینکه شما کجای هرم هستید، در سمت مدیر ارشد، مدیر میانی یا در سطح سرپرست، شما مسلماً مسئول هدایت و مدیریت یکسری نیروهای تحت سرپرستی خود هستید تا از طریق هدایت و مدیریت آنان به اهداف سازمانی نایل آیید.

داشتن یک مدیر خوب می تواند محل کار را به یک دانشگاه به معنای واقعی تبدیل کند که می تواند تجارب با ارزشی فرا بگیرید و اگر مدیرتان خوب نباشد می تواند محل کارتان را به یک جهنم تبدیل کند که در این صورت مجبور خواهید شد اوقات با ارزشتان را در آنجا هدر دهید.

یک مدیر خوب می تواند به نیروهایش انگیزه دهد، از اشتباهات گذشته درس گرفته و با ایجاد یک محیط پویا و تقویت روحیه تیمی در مسیر نایل شدن به اهداف کارکنان و سازمان موفق باشد.

 در ذیل به 10 نکته ای که می تواند شما را به یک مدیر موفق تبدیل کند، اشاره می کنیم:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash kln

21 پند مدیریتی ماتسوشیتا

کونوسوکه ماتسوشیتا Konosuke Matsushita ، متولد نوامبر 1894 در جنوب اوزاکا، کار حرفه ای خود را به عنوان کارآموز در فروشگاه هیباچی Hibachi شروع کرد. او در 15 ژوئن 1917 شرکت خود را با نام Matsushita Electric Devices Manufacturing (کارخانه تولید ابزار برقی ماتسوشیتا)، برای تولید لوازم برقی جانبی تاسیس کرد.
 طی اولین سالها، این شرکت به عرضه لامپ دوچرخه، اتوی برقی و سپس به تولید رادیو و باتری پرداخت. در سال 1929 کونوسوکه، نام شرکت را به  Matsushita Electric Manufacturing Works (کارخانه تولیدات برقی ماتسوشیتا)، تغییر داد. در 27 آوریل 1989، کونوسوکه ماتسوشیتا، بنیانگذار ماتسوشیتا الکتریک، پس از ایفای نقشی شگرف در دگرگونی های جهان و ارائه اندیشه های نوین مدیریتی، در سن 94 سالگی، دیده از جهان فرو بست.
 امروزه، گروه شرکت های ماتسوشیتا، از بزرگترین تولیدکنندگان محصولات الکترونیک در جهان است که تولیدات آن، طیف وسیعی از قطعات الکترونیکی تا محصولات الکترونیکی خانگی، تجهیزات اتوماسیون کارخانه ها و سیستم های کامپیوتری و مخابراتی، را دربرمی گیرد.
 1. من فنون ویژه ای را آگاهانه به عنوان راز موفقیت به کار نمی بندم. اگر در این راه رازی وجود داشته باشد، عبارت است از شوق طبیعی من به اعتماد کردن به همکارانم و یاری خواستن از آنها، من آنگونه آدمی هستم که با همکارانش رایزنی و مشورت می کند و از خرد و رای آنان یاری می گیرد.
 2. شرط اول و نخست موفقیت شناخت توانایی های ذاتی خویش است. عدم شناخت توانایی ها، مانع از بهره گیری از آنها می گردد. گاه یک صدای درونی به شما می گوید چه جهتی را باید برگزینید. شناسایی توانمندی ها، مستلزم شناخت استعدادها است.
 3. یکی از مهمترین عوامل مدیریت، داشتن دید و فلسفه مدیریت است. بدون داشتن فلسفه مدیریتی، ساختار کلی شرکت خلق نمی شود و سایر عوامل نمی توانند به پتانسیل کامل خود برسند. مدیریت باید بتواند به سئوالات مطروحه درباره زندگی اجتماعی و جهان هستی پاسخ دهد و بداند که: حقیقت چیست و راه صحیح کدام است؟
 فلسفه مدیریت باید مبتنی بر قوانین اساسی طبیعت باشد. تعیین فلسفه مدیریت بر اساس وظیفه شرکت در قبال جامعه، اولین اقدام ضروری در جهت ایجاد فضای کار مناسب است.
 4. فلسفه مدیریت من بر اساس فهم من از انسان است. من معتقدم، انسان در راس موجودات هستی قرار دارد و این استعداد را دارد که سرآمد همه چیز در هستی باشد.
 من بر این باورم که عامل انسانی مهمترین و ضروری ترین عامل در اداره هر شرکتی است. مدیر باید فیلسوفی باشد که به ذات و وجود بشر اهمیت قائل شود. یک مدیر لایق هرگز نباید فراموش کند که با انسان ها سر و کار دارد.
 60 سال پیش به کارمندانم می گفتم اگر یکی از مشتریان از شما پرسید، چه می سازید، باید در پاسخ بگویید، سرپیچ می سازیم اما انسان ها مهمترین تولید ما هستند.
 5. روش زندگی و روش مدیریت من، ساده است. من به صورت ساده و مطابق با قوانین طبیعی کارهایم را انجام می دهم.
 این شیوه یعنی تبعیت از عقل و وجان پاک. اطمینان دارم چنانچه بر عقل سلیم متکی باشید، همواره پیروز هستید.
 6. فلسفه مدیریت باید ثابت بماند اما روش ها و طرح ها باید تقریبا به طور روزمره نوسازی شوند. پیشرفت بر اساس قانون طبیعی، بنیان اجتماعی بشری است. به همین دلیل است که مدیریت شرکت باید دایما به فکر توسعه و سرمایه گذاری جدید و حرکت تدریجی از فاز قدیم به جدید باشد، مدیران و کارکنان در هر کسب و کاری باید مهارت های خود را بهبود بخشند. فرایند بهبود کارها، یک فرایند ابدی است.
 7. به باور من، محل کار یک مرکز آموزشی برای رشد اخلاق فردی و ارتقای سطح مهارت های فنی و تخصصی است.
 شرکت یک محل ساده برای به دست آوردن درآمد یا پرش به یک موقعیت بالاتر نیست. فضا و محیط شرکت باید به گونه ای باشد که کارکنان تمام استعدادهای خود را بروز دهند. من از شما می خواهم با این ذهنیت کارتان را انجام دهید.
 8. هدف نهایی هر شرکت باید داشتن تاثیر مثبت در اجتماع باشد. اگر مدیریت غافل از این باشد که ضرورت وجود شرکت بهبود اجتماع بشری است هرگز به معنای حقیقی، موفق و قوی نخواهد شد. در همین راستا لازم است شرکت ها کارکنان خود را به عنوان انسان هایی اجتماعی پرورش دهند. تجربه مرا متقاعد ساخته که شرکت نمی تواند موفق عمل کند مگر اینکه تمام کارکنانش به عنوان انسان، موفق باشند.
 9. مدیریت باز به معنای اعتماد کردن به کارکنان، ارتباطات روان درون شرکتی، بالا بردن روحیه کارکنان و افزودن بر یکپارچگی سازمان، من اختیارات فراوان به کارکنانم واگذار می کردم و به شایستگی و کاردانی آنان اطمینان داشتم.
 من همه را از جریان امور و کارها از جمله سود و زیان ماهانه آکاه می ساختم. همین سیاست ها به مقدار زیادی به رشد و کمال شرکت یاری بخشید.
 10. من مدیریت را به منزله نوعی هنر می دانم. هر یک از فرآیندهای مدیریت یک کار هنری و خود مدیریت هنر تکاملی است. مدیریت هرگز به منزلت یک هنر اجتماعی ارزشمند دست نمی یابد مگر چیزی ارزشمند برای گغتن داشته باشد و آن وقتی است که یک فلسفه مدیریت پشتوانه آن باشد که هم یک دید فکری بدهد و هم عناصر مختلف شرکت را هماهنگ سازد.
 11. در میان همه عناصر مدیریت، عامل اصلی و مرکزی کارکنان هستند. من به کارکنانم برای آنچه می دانند، اعتماد دارم. اعنماد موجب می شود، آنان بیشترین نیروی خود را برای کامیابی به کار گیرند. من باور دارم که دانایی تک تک کارکنان در تصمیمات مدیریتی منعکس می شود. نگرش و طرز تلقی من از تو بهتر هستم هر گاه از سوی شخص برجسته و بالای سازمان آشکار شود، می تواند همه کسب و کار او را در معرض خطر قرار دهد. واگذاری مسئولیت و اختیار و تشویق به قبول آن، روش مهمی برای توسعه کارکنان است، سرمایه گذاری روی افراد با دادن استقلال عمل میسر می شود.
 12. من به این باور رسیده ام که کارکنان از تشخیص شایستگی های خود خشنود می شوند. هیچ کس کامل نیست، هر کس نقاط قوت و ضعفی دارد اما برای انجام کاری مناسب است. به نظر من شکست بسیاری از روسای با استعداد ناشی از این بوده است که آنان، زیردستان خود را به عنوان بدهی و نه سرمایه تلقی می کردند. شاید این قبیل روسا صرفا به حدی باهوش هستند که فقط خطاها را تشخیص می دهند.
 به نظر من یک مدیر باید حداقل 70درصد توجه خود را معطوف خصوصیات مثبت کارکنان خود نماید.
 13. از نظر من کسی که دارای ظرفیت فراوانی برای رشد است، یک کارمند آرمانی است. کسی که نه تنها در درون یک پیشه و تخصص رشد می کند بلکه با آن در راه رشد و تعالی گام برمی دارد، مطلوب من است. لیاقت و وفاداری لازم است لیکن استعداد فرد مهمتر است. در ضمن هر کس باید طوری فعالیت کند که گویی مدیر کسب و کار خویش است. مدیر خود بودن چیزی است که همواره آن را توصیه کرده ام.
 14. مهم نیست چند ساعت در محل کار خود حاضر هستید بلکه میزان کارایی شما اهمیت دارد. باید بین سختکوشی و کار در ساعت های طولانی تفاوت قائل شد. یک انسان کارآلوده که هیچ دلبستگی به هنر یا دیگر دلخوشی های زندگی ندارد، ناگزیر انسانی خمود و بی نشاط خواهد بود. من معتقدم کارگران (کارکنان) باید 2 روز در هفته تعطیل باشند تا بتوانند از زندگی خصوصی خود لذت ببرند. البته کار باید بر تفریح مقدم باشد نه برعکس.
 15. باید بدانیم که خود مسئول اشتباهات و شکست هایمان هستیم. از این رو باید دقت کنیم تا از تکرار آنها پرهیز شود.
 اینکه اشتباهی صورت نگیرد، ایده آل است. آنچه مهم است خود اشتباه نیست بلکه رفتاری است که ما از خود نشان می دهیم. شکست نیز یک ذخیره ارزشمند از آزموده ها را فراهم می آورد. باید هر شکستی به عنوان درسی برای آینده به کار آید.
 16. ما تنها برای لقمه ای نان زندگی نمی کنیم. به دست آوردن آسایش های مادی به هیچ وجه شادی و خشنودی را تضمین نمی کند. ثروت، شخصیت و موقعیت اجتماعی ملاک موفقیت نیست.
 جوهره انسانیت همچون الماس صیقل نیافته است. اگر انسان ها عظمت درونی خویش را باور کنند و سخت کار کنند و اجازه دهند گوهر وجودشان بدرخشد، دنیا بهتر از این خواهد شد.
 17. مدیر تنها زمانی نیرومند خواهد بود که به دو ستون همزاد راستگویی و اعنماد تکیه داشته باشد. در کار مدیریت، افسون ویژه ای وجود نداشته و تردستی های زیرکانه ای راه ندارد. خوشبختم که توانسته ام همواره راستگویی را در پیش گیرم.
 18. بنیان فلسفه مدیریت، روح فروتنی (SUNAO) است. یک لغت ژاپنی است که معمولا به فروتنی و نرمی در یک فرد و قلب پاک و بی آلایش و SUNAO خالص و بدون ریا اطلاق می شود. اگر چه انسان ها به ساحت خدا راه نمی یابند اما روح فروتنی، انسان را خدایی می کند. یک مدیر که با روح فروتنی عمل می نماید، قادر است بایدها و نبایدها را به درستی درک نماید.
 اغلب کسانی که در کسب و کار شکست خورده اند، از فروتنی بی بهره بوده اند. برخورداری از روح فروتنی و فکر باز و آزاد، مستلزم تلاش آگاهانه و انضباط مداوم فردی است. در مقابل، غرور انسان را نسبت به اشتباهاتش غافل نموده و این غفلت یک خطر دایمی است. وقتی اوضاع شرکت به خوبی پیش می رود و یک مدیر به تخصص مدیریتی خودش تبریک می گوید، مستعد غرور و بی قیدی شده و خود را در معرض شکست در آینده قرار داده است.
 19. از نظر من مذهب و فعالیت های اقتصادی، دو چرخ ماشین تمدن بشری هستند. یک مذهب اصیل مروج عشق، انسانیت، حق شناسی و دیگر خصایص مثبت انسانی است. مذهب در طبیعت انسان ریشه دارد.
 20. برای یک زندگی هدفمند انسان نیازمند داشتن کارهای در دست انجام و برنامه های ناتمام است. کار ناتمام من اکنون بیش از اداره یک شرکت است. من به دنبال دستیابی به صلح، خوشبختی و سعادت نه فقط برای ژاپن بلکه دستیابی به رفاه در سطح جهان هستم.
 21. تا زمانی که از رهبرانی توانمند برخورداریم، آینده ای درخشان در پیش خواهیم داشت. ما نیازمند پرورش مردمان شایسته و کاردان برای شکل دادن به آینده هستیم. من بر این باورم که زمان آن فرا رسیده تا در سیستم مدیریت بازنگری شده تا زمینه استفاده از استعدادها و خلاقیت های نیروهای جوان فراهم شود. از این رو دانشکده حکومت و مدیریت ماتسوشیتا را برای تربیت مدیران و رهبران کارآمد، تاسیس کردم.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash kln

رموزمدیریت و کسب ثروت

-         مدیریت موفق یعنی رسیدن به دست آوردهای فوق العاده با به کارگیری افراد معمولی

 

-         مدیر موفق باید این توانایی را داشته باشد که حوزه ای را که گروه می تواند در آن بهترین باشد تعیین کند .

 

-         همه کارها به صورت تیمی انجام می شود نه به صورت فردی . نتیجه کار یک مدیر نتیجه کار تیم اوست .

 

-         در خودتان عمل گرایی و احساس اضطراب برای به انجام رساندن کارها را تقویت کنید .

 

-         سرعت عمل برای موفقیت ضروری است . آن را به دست بیاورید ، بهیود ببخشید و به کار بگیرید .

 

-         برای اینکه در حوزه خود مدیر موفقی شوید ، زودتر سر کار حاضر شوید ، سخت تر کار کنید و دیرتر کار را تعطیل کنید .

 

-         مدام از خودتان بپرسید : ((‌چه کاری است که انجام آن فقط از من بر می آید و اگر آن را به خوبی انجام دهم یک تغییر اساسی به وجود خواهد آمد ؟ ))

 

-         مشخص کنید در چه زمینه هایی قوی هستید و روی زمینه هایی متمرکز شوید که می توانید در آنها نقش اساسی داشته باشید .

 

-         کارها را آسان کنید . مدام دنبال راه هایی باشید که کارتان را سریع تر ، بهتر و آسان تر به انجام بر سانید .

 

-         به تعویق انداختن عمدی را برای کارهای کم ارزش به کار گیرید و انجام آنها را برای مدت نامعینی به تعویق بیندازید .

 

-         کدام مرحله از کار است که شما را محدود کرده و سرعت دست یابی به هدف های اصلی تان را تعیین می کند ؟

 

-          (( هر چیزی را می شود دگردگون کرد . افراد را باید با ارائه الگوی مناسب رهبری کرد . )) راس پروت

 

-         از انجام کارهای غیر مترقبه نترسید . وقتی به پیش می روید ، امنیت شما بیشتر از زمانی است که ثابت ایستاده باشید .

 

-         وضوح و روشنی کلید مدیریت موفق است : هدف های خود را روشن کنید .

 

-         قصد انجام چه کاری را دارید ؟ روش تان چبست ؟

 

-         عمل گرا باشید ! مدیریت یعنی پی گیری کارها . اگر نمی توانید عمل گرا باشید فکر مدیریت را از سرتان بیرون کنید .

 

-         نیروها یتان را متمرکز کنید . ببینید چه کار بخصوصی را بهتر انجام می دهید و بیشتر به آن کار بپردازید .

 

-         انعطاف پذیری در زمان تغییرات بزرگ یکی از ویژگی های ضروری مدیریت است .

 

-         توانایی تصمیم گیری درست بیش از هر عامل دیگری تعیین کننده موفقیت شماست .  

         

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
arash kln